۱۳۹۲ خرداد ۲۴, جمعه

حکمت یا ضامن آهو !!!




حکمت یا ضامن آهو !!!

میگویند آهویی در حال فرار از دست شکارچی خود را به دامن امام رضا می اندازد.
و می گوید من بچه شیر خوار دارم. ضمانت کن که من برم به بچه هام شیر بدم تا از گرسنگی نمیرن. قول میدم زود برگردم ! و حضرت هم ضمانت می کنند ! و شکارچی هم که این صحنه را می بیند از خود بی خود می شود!!!!
————————————————————————–
خوب بر فرض رفتی شیرشون دادی و برگشتی…. فردا بچه هات دیگه گرسنه نمیشن ؟! اصلا آهو به چه زبونی حرف زد ؟ به عربی ؟

یا حضرت زبون آهو رو میفهمیدن !
آخه چرا مردم ما این داستانهای الکی رو باور میکنن؟!
شمایی که این داستان رو باور میکنی چرا داستان بز بز قندی رو حقیقت نمیدونی ؟….
همینه که بدبختیم…همینه که آخوندا گولمون می زنن!

برای اینکه فکر نمی کنیم…همش دنبال مالیخولیا و توهم هستیم

۲ نظر:

  1. تا حالا چند تا کتاب تاریخی از دشمنان اهل بیت خوندی که توش از معجزات ائمه ننوشته باشه.شما عملا معجزه رو قبول نداری فرقی ام براتون نداره عصای موسی باشه یا زنده بودن عیسی یا تکلم سلیمان نبی با حیوانات و ...من نظرم اینکه برید دنبال بزبزقندی و بازیتون. در ضمن این معجزات ربطی به اخوندا نداره.به اذن خداوند اتفاق میفته .اخوندم ادم جایزالخطا

    پاسخحذف
  2. اولا مگه یک روایت نمی تونه تحریف بشه ؟ اصل این روایت این است که امام رضا داشته تو مکانی که گفتید راه می رفته یه دیده شکارچیه داره اون آهو را می کشه دلش به رحم می یاد . در اصل روایات نگفتند آهو نشسته درددل کرده و اینا . بعد مگه از قدرت خدا خارجه که با ایما و اشاره حرف بزنند . در ادامه هم همونطور که می دانید امام رضا از بنی هاشم بوده که جزو طوایف محتشم عرب بودند و در مرحله ی بعد ولیعهد مامون عباسی . پس با این حساب اگر به شکارچی می گفته برو ولش کن آهو رو شکارچی نمی تونسته حرفی بزنه .
    بعدش داستان بزبزقندی روایت نیست که روش بشینیم فکر کنیم دیگه ...
    فکر نکنید نمی شه جواب این پرسش هاتون را داد ...

    پاسخحذف