ايرانيان تنها ملتي هستند كه براي به هلاكت رسيدن قاتلان پدران و برادرانشان و متجاوزان به مادران و خواهران خود سوگواري ميكنند و گورشان را مقدس ميشمارند.متاسفانه بعداز ورود ويروس اسلام به كشور ما هر روز شاهد نزول فرهنگ و تمدن ايراني بوده ايم و از همه بدتر اين است كه بعضي از ايرانيان با وجود هزاران سند و مدرك تاريخي كه نشان از به خاك و خون كشيده شدن و فروش زنان ايراني به دست اعراب مسلمان را دارد،
با وقاحت ميگويند كه ايرانيان با اغوش باز پذيراي اعراب و دين ننگين انها شده اند!!!!!
از اين خرد خفتگان می پرسيم كه در زمان حمله اعراب به ايران محمد كه زنده نبود و قرآن هم به عنوان يك كتاب هنوز گرداوري نشده بود و حتي امامان دوم و سوم شيعيان هم در اين جنايات شريك بوده اند،
پس ايرانيان عاشق چه چيز اسلام شده بودند كه با اغوش باز به استقبال اسلام رفته اند؟
نمونه اي از غارت اموال و برخورد متجاوزان با ايرانيان
مسلمانان مهاجم در شهر به کافورهای بسیاری برخوردند و به خیال آنکه آنها نمک هستند کافورها را در غدا ریخته ولی بعد از طعم تلخ کافور متوجه شدند که نمک نیست .
آنان کافورهای بسیاری رابه یک تاجر دادند و از او در قبال آنهمه کافور یک پیراهن گرفتند .
طبری ذکر میکند : عده زیادی از مسلمانان وقتی جامهای طلا را در کاخ دیدند رنگ سفید نقره را به رنگ زرد طلا ترجیح دادن و فریاد میزدند:
چه کسی حاضر است که جامهای زرد را با جامهای سفید عوض نماید؟
بلاذری مینویسد : جنگجویان مسلمان در شهر با کلوچه های ایرانی برخوردند که به آنان گفته شده بود این کلوچه ها باعث فربه شدن انسان میشود
سپس آنان تعدادی از این کلوچه ها را خوردند و به بازوان خود نگریستند و پرسیدند پس چرا هیچ تفاوتی حاصل نشد ؟؟؟؟!!!!
طبري گنجینه ایران در تیسفون را بالغ بر 865 میلیون درهم تخمین زده است که درتاریخ بشریت یکی از بی سابقه ترین اموال حکومتی بوده است وی میگوید:
بعد از آنکه خمس این مبلغ برای خلیفه جدا شد،بقیه جواهرات و گنجینه پادشاهان گذشته ایران بین 60 هزار جنگجوی مسلمان تقسیم شد و به هر کدام از آنان 12 هزار درهم رسید .
جلولا به رسم دیرینه عرب تاراج شد و غنائم بسیاری بدست آمد .
به طوری که به هر مسلمان 9000 درهم رسید . خمس گاوها و گوسفندان شهر که به مدینه فرستاده شد بالغ بر 6 میلیون درهم شد .
برادر سعد ابي وقاص سردار سپاه اسلام در مورد برادرش ميگويد:
ما جنگیدیم تا الله پیروزی فرستاد،ولی سعد در دروازه قادسیه نشست - ما در حالی برگشتیم که زنهای بسیاری بی شوهر شدند ولی زنان سعد شوهر داشتند.
عمر پس از فتوحات گسترده مسلمانان دست به ساخت مکانی به نام بیت المال در مدینه زد تا غنائم جنگی بدست آمده را گرد هم آورد .
سپس از مسلمانان مدینه آمارگیری کرد و نامشان را در دفتری به نام (دیوان عطاء) ثبت کرد .
نخست از یاران نزدیک پیامبر آغاز کرد . سپس علی و پسرانش و در آخر برای سربازان شرکت کننده در جنگ بدر نفری 5000 درهم،برای جنگهای بعد از بدر تا صلح حدیبیه نفری 4000 درهم،برای کسانی که درسالهای 7-12 جنگیده بودند نفری 3000 درهم
سعيد بن مرزبان از شخصي که از قبيله عبس است وقايع دردناکي از فتح ايران را بخاطر دارد.
او مي گويد: بلا و مصيبتي بر ايرانيان وارد شد که تا کنون هيچ قوم و ملتي به آن مصيبت گرفتار نشده اند.
بعد از اينکه لشکر ايران شکست خورد و به دست سپاه عمر گرفتار شدند کارشان به آنجا رسيد که يکي از سپاهيان عمر يک ايراني را به جانب خود مي طلبيد،
وقتي پيش مي آمد و جلوي او مي ايستاد گردنش را مي زد!
يا يکي از سپاهيان عمر يک ايراني را نزد خود مي طلبيد، وقتي پيش مي آمد اسلحه او را مي گرفت و با همان اسلحه او را مي کشت.
بالاتر از اين مصيبت اينکه سپاهيان عمر دو نفر را فرا مي خواندند و به يکي دستور مي دادند رفيقش را بکشد!
39تاريخ الامم و الملوک، طبري، جلد4، صفحه 135
علی ابن ابیطالب از جانب خلیفه وقت عمربن خطاب مسئولیت فروش بردگان وکنیزان ایرانی را در بازار مدینه به عهده گرفت
(تاریخ ادوارد براون - جلد1برگ 197 و مجمل التواریخ - زمخشری - برگ 92 و 93)
1- عرب ها حق دارند از ايرانيان زن بگيرند، ولي آنها حق ندارند از عرب ها زن بگيرند.
2- عرب ها حق دارند که از آنها ارث ببرند، ولي آنها حق ندارند از عرب ها ارث ببرند.
3- حقوق و سهم آنها را کمتر از عرب ها بپرداز.
4- در نماز، هيچگاه آنها را امام جماعت عرب ها نکن.
5- اگر نماز جماعت برقرار شد، عجم حق ندارد در صف اول بايستد، مگر براي تکميل صف اوّل نماز.
6- مرزباني مرزها و شهرها را به آنها واگذار نکن.
7- آنها را عهده دار امور قضايي نکن.
8- امور مذهبي مسلمانان را به دست آنها نده
ترجمه فارسي نامه معاويه از متن عربي آن و به نقل از ناسخ التواريخ، مورخ الدوله سپهر، جلد6، صفحات 86 تا 96 و کتاب حسن بن علي جواد فاضل در مجموعه دو جلدي تاريخ چهارده معصوم
واقعا جاي تاسف است كه عده اي از تازي پرستان ايراني ادعا ميكنند كه اعراب براي ترويج اسلام به ايران حمله كرده اند و مردم هم با جان و دل اسلام را پذيرفتند،
بايد از اين افراد پرسيد وقتي خود اعراب چيزي از قرآن نمي دانسته اند چگونه ميخواسته اند اسلام را ترويج بدهند؟
اسلام=قتل،غارت،تجاوز،خرافات و..
چند نمونه از اشکالات،تناقضات،آیات قتال،زنستیز و مخالف حقوق بشر و یا به نوعی ضد بشر،دروغ گوییهای الله،زمینی بودن،ترویج خرافات و ... در قرآن (کتاب آسمانی مسلمانان) را در زیر بررسی مینمائیم: - آغاز قرآن با عنوان "به نام خداوند بخشندهٔ مهربان":به راستی اگر این کلام خداوند میبود باید میگفت "به نام من که بخشنده و مهربانم"؛آیا خود شما خویش را بدین گونه معرفی نمینمایید؟؟!! (گرامر و دستور زبان)- اولین سورهٔ درج شده به دست عثمان در این کتاب سرتاسر تناقض با نام "الفاتحه" که عملا الله=محمد فراموش نموده است که در این سوره هم واژهٔ "قل" را بیاورد!!!!!داشتن اندکی خرد انسان را به راحتی متوجه راز و نیاز (مناجات) یک موجود زمینی با الله را نشان میدهد و نه الله با موجود زمینی !! (اشکالات قرآن)
- معرفی شیطان به عنوان جّن: کهف(5,50)
- معرفی شیطان به عنوان ملائکه: انعام(130)،ذاریات(56)،اعراف(179)،سبا(41)،طه(116)،حجر(30)،ص(74)،مریم(44) (تناقضات در قرآن)
- مجبور بودن و اطاعت کردن فرشتگان از روی غریزه: نحل(49) و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین از جنبندگان و فرشتگان است برای الله سجده میکنند و تکبر نمیورزند
- نحل(50) از پروردگارشان که حاکم بر آنهاست میترسند و آنچه را میاموزند انجام میدهند
- سرباز زدن شیطانی که در بالا در چندین سوره و آیهٔ متعدد از قرآن به عنوان فرشته یاد شده بود از الله: بقره(34) و چون فرشتگان را فرمودیم برای آدم سجده کنید به جز ابلیس که سرباز زد و کبر ورزید و از کافران شد [همه] به سجده درافتادند (اشکالات و تناقضات در قرآن)
- حکم قصاص: مائده(45) چشم در مقابل چشم و بینی و گوش و دندان در مقابل یکدیگر
- قطع عضو: مائده(38) دست مرد دزد و زن دزد را به کیفر عملشان ببرید
- حکم سنگسار: مائده(15-44) با تفسیر
- حکم و دستور قتل: بقره(191) هرجا مشرکان را یافتید به قتل برسانید و از شهرها برانید
- حکم قتل فجیع: مائده(33) یا به دار کشند و یا دست و پایشان را به خلاف ببرند
- حکم قتل فجیع: محمد(4) شجاعانه آنها را گردن بزنید تا از خونریزی بسیار دشمن را از پای درآورید
- حکم و دستور قتل: احزاب(61) از رحمت الله دور گردیده و هر کجا یافت شوند گرفته و سخت کشته خواهند شد
- نمونهای دیگر آیات قتال: عنکبوت(21,31,34) (ضد بشر)
- مجوز و تایید کنیزداری: نسا(3) یا چنانچه کنیزی دارید به آن اکتفا نمایید
- مجوز تجاوز به زنان شوهردار: نسا(24) نکاح زنان محصنه (شوهردار) نیز برای شما حرام شد مگر آن زنان که در جنگ با کفّار به حکم الله متصرف و ملک شدهاید
- پایین آوردن ارزش زن به ابزار جنسی و کشتزاری برای مردان: بقره(223) زنان شما کشتزار شمایند،پس هرجا و هرگونه که خواستید به کشتزار خود درآیید
- ارزش نصفه و نیمهٔ زنان: بقره(282) و اگر دو مرد نیابید یک تن مرد و دو زن را گواه گیرید
- ازدواج با دختران در 7 سالگی و طلاق آنان در 9 سالگی: طلاق(4) ...و نیز طلاق زنانی که حیض ندیدهاند
- مجوز چند همسری برای مردان و نادیده گرفتن حقوق زنان: نسا(3) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمایید،دو یا سه یا چهار همسر و یا از زنانی که مالک آنهایید استفاده کنید.اینکار از ظلم و ستم بهتر جلوگیری میکند
- ارزش زن به اندازهٔ نصف بیضهٔ چپ آقایان در قرآن و نهجالبلاغه
- مجوز کتک زدن زن: نسا(34) زنانی را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید،پند و اندرز دهید اگر مؤثر واقع نشد،در بستر از آنها دوری نمایید و اگر باز هم مؤثر واقع نشد و هیچ راهی به جز "شدت عمل" برایتان باقی نماند آنهارا بدین شکل تنبیه کنید
- تقدم مرد بر زن: نور(5-7)با تفسیر (آیات زنستیز)
- وعده حکم دزدی و غنیمت اموال سایر ملل: فتح(20) خدا به شما (لشگر اسلام) وعدهٔ گرفتن غنیمتهای بسیار داد
- وعده و نوید حکم دزدی اموال و سرزمین دیگران: احزاب(27) و شما را وارث سرزمین و دیار و اموال آنها کرد
- حکم قطع درخت: الحشر(5) آنچه از درختان خرما را که در دیار بنی النضیر بریدید
- ترویج اهانت و توهین به دیگران: اعراف(176) او را به حال خود واگذاری به عوعو زبان کشد
- ترویج عدم صداقت و مکر و حیله گری: آل عمران(54) و خدا هم در مقابل با آنها مکر کرد و از همه کس خدا بهتر مکر تواند کرد
- مجوز و تایید بردهداری: نحل(75) آیا بنده مملوکی که قادر بر هیچ نیست با مردی آزاد.این دو یکسانند؟
- مجوز و تایید بردهداری: نحل(76) دو نفر یکی بندی باشد گنگ که خیری بر مالک خود نرساند و دیگری مردی آزاد.آیا این دو نفر یکسانند؟
- ترویج عدم صداقت کلام و دروغ شرعی در آیین شیعه گری و تقیه: آل عمران(28) از کافران دوست مگیرید مگر برای بر حذر بودن از شرّ آنها (تقیه کند)
- تایید و ترویج خرافه گرایی: انبیا(96) یاجوج و ماجوج - انبیا(81) باد تند سیر صرصر - نمل(82) دابه الارض - الحجر(27) دیوان - اعراف(163) منع بنی اسرائیل از ماهیگیری در روزهای شنبه - وجود جّن در دنیای حقیقی که هیچ علمی به چنین مزخرفات و خرافاتی نمیپردازد و وجودش را هم به اثبات نرسانیده است جّن(به خصوص آیهٔ 9) ...
- ترویج اهانت و توهین به دیگران: مدثر(49,50) چه شده است که اسز این پند اعراض میکنند؟مانند خران وحشی که از شیر میگریزند
- ترویج توهین و اهانت به دیگران: انفال(55) بدترین جانوران نزد الله،کسانی هستند که کافر شدند و ایمان هم نخواهند آورد
- نمونهای از ادب اسلامی: بقره(171) کافران مثل حیوانی است که کسی در گوش او آواز کند و او جز بنگی و عوضی نشنود.اینان کرانند،لالانند،کورانند و هیچ در نمییابند
- نمونهای از ادب اسلامی: اعراف(179) و به راستی بسیاری از جّن و انس را برای جهنم آفریده ایم،دلهایی دارند که با آن در نمییابند و چشمهایی دارند که با آن نمیبینند و گوشهایی دارند که با آن نمیشنوند،آنان چون چهار پایانند،بلکه اینان گمراهترند،ایشان بیخبرند
- نمونهای از ادب اسلامی: قلم(13) آنان (کافران) گستاخ،خشن،زنا زاده و بی اصل و نصب هستند
- نمونهای دیگر از ادب اسلامی: اعراف(166) و چون از آنچه از آن نهی شده بودند سرپیچی کردند به آنان گفتیم بوزینگانی رانده شده باشید
- دروغ آشکار الله در رابطه با جملهٔ "لا اکراه فی الدین": بقره(256) در دین هیچ اکراه و اجباری نیست و اما آل عمران(85) هرکس جز تسلیم بودن در برابر الله آیین دیگری طلب کند هرگز از او پذیرفته نمیشود و او در اخرت از زیانکاران است (ادامه دارد)
در کجای این آیات فوق نشانهای از رحم و شفقت نزد الله دیده میشود که او=محمد خود را رحمان و رحیم مینامد؟؟؟!!!
اخلاق منشا عقلی دارد نه منشا دینی. تاریخچه ادیان را شاید تا 5 هزار سال بشود امتداد داد ولی وجدان برخواسته از درون انسان را شاید هزاران سال. این وجدان و شعور آدمی است که برگرفته از مناسبات روز خود ایجاب التزام در قواعد جدیدی بنام اخلاق را طلب می نماید. در اصل اخلاق را نمی توان کلیشه ای بر شمرد و بصورت محدود در کتابی جا داد و فقط به آن بسنده نمود. شرایط زیست محیطی انسان دائماُ در حال تغییر و تحول است و این دایره وسیع اخلاق و تعهدات آدمیان به یکدیگر هم روز به روز در حال توسعه و افزایش قرار می گیرد. باید دید که آیا اخلاق بر آمده از دین می تواند جوابگوی نیازمندیهای انسان امروز باشد.
دین در بعد و منظر اندیشه عبادی و روحانی خود می تواند زمینه ساز اخلاق بگردد. آدمی با داشتن و بهره گیری از اندیشه روحانی توان و پتانسیل رساندن خود را به نیروی بالا و والا و تعالی میتواند افزایش بدهد. بر کسالتهای دنیوی و شکست و دلزدگی ها فائق آید.در همین حدو حدود.
اختلاط دین در امور و مسائل سیاسی و دولتی عامل فاجعه و بی اخلاقی بوده است.رابطه غیر اخلاقی ادیان با یکدیگر که به حساب و کتاب خودشان از یک خالق و منشاء نشات گرفته اند دال بر این است که از دین و ادیان اخلاقی بیرون نیامده است و نمی تواند بیرون بیاید.
این اختلاط دین در اخلاق خود عامل بسیاری از واکنش های بد و دردناک در تاریخ شده است.دین نمی تواند عامل ایجاد اخلاق بگردد. اساس اخلاق دینی بر پایه ترس از عذاب و پاداش در جنت است. ریشه در روابط کاسبکارانه زمینی دارد. و روح انسانیت و انسانگرایی را تقلیل میدهد.
کار خیر و اخلاق پسندیده فرد مسلمان بر خواسته از نیاز و ترس است. نیاز به تامین ابدیت در بهشت و ترس از مجازاتهای استخوان سوز در جهنم. از این اندیشه دینی اخلاق بوجود نمی آید. اگر بوجود آمده بود که ما امروزه بعد از 1400 سال حداقل شاهد این رویداد حداقل در یکی از این 57 ملل مسلمان بودیم.
فرد مسلمان اگر بخواهد جز دسته متقیان و مومنان حقیقی باشد و در این دایره باقی بماند مستلزم رعایت اجرایی مفاد قرآن را دارد.همانطور که میدانیم مفاد و آیات برگرفته از قرآن تا ابدیت باید به همین شکل و نحو باقی بمانند در احزاب(40). پس هیچ راه توجیه و فرار از انجام و تعهد به مفاد قرآن باقی نمی ماند.
آیات عدیده ای در قرآن موجود است که از پایه و اساس با مدنیت و رشد فکری و تنوع فرهنگی امروز آدمیت در تضاد است. این آیات را نه میشود منسوخ اعلام نمود و نه امکان و عمل و انجام آن بر مسلمانان میسر است. مسلمانان برای توجیه شرعی خود به این تفکر دست آویز میگردند که صلح موقت بین دارالاسلام و دارالکفر ایجاد شده است ولی همیشه بر موقت بودن این صلح تاکید داشته اند!!
تمام این آیات به استناد نساء(166) از دید و نظر مسلمانان ازلی و ابدی بوده است.
این آیات فوق نمونه های از احکام و دستورات قرآن در باب دیگرانی با نظرات متفاوت است.بزرگترین فضیلت آدمی و آدمیت عنصر رحم و شفقت است.آیا شما در آیات فوق هیچگونه رحم و ترحمی می بنید؟ چگونه امکان بر آمدن اخلاقی نیکو و پسندیده از رعایت و اجرا و انجام این مفاد بقول مسلمانان آیات الهی بوجود می آید؟
مگر نه اینکه پایان بی نتیجه هر جنگ و نزاعی باید بر سر میز مذاکره روشن بگردد. دیگر دوران کشورگشایی به سبک و سیاق صدر اسلام بسر آمده است. امروزه ابر قدرتهای مثل روسیه در افغانستان و امریکا در عراق تاب و تحمل ماندن تحمیلی را ندارند. چون امکان کشتار دسته حمعی و نابودی را دیگر ندارند.اخلاق مدنی بر گرفته از عصر امروز دیگر اجازه دیدن این جنایتها را به کسی نخواهد داد. جنگ توسعه طلبانه ای هم اگر صورت بگیرد بجز رسوایی دستاورد دیگری برای عاملین جنگ ببار نخواهد داشت.
آیات فوق سنخیتی با مدنیت و اخلاق امروزی ندارند.از این مفاد و آیات الهی، اخلاق و توسعه بشریتی بوجود نخواهد آمد. زبان تند شمشیر را باید جایگزین فرهنگ تساهل و تسامح نمود.عدم سازگاری اسلام و آیات قرآنی با قواعد اخلاقی امروز ریشه در خود مفاد آیات منسوخ شده قرآن دارد.اخلاق مدنی بشر امروز برگرفته از نیازمندیهای زمان خود است. این نیازمندیها در زندگی شهرنشینی امروز توام با مدنیت فعلی با این قبیل آیات در تضادی آشکار است.
ارسال متن: Mitra Sedaghat
دوستان فرهیخته با درود
بنظر شما اسلام دینی است مخالف نژاد پرستی ؟
چند روز پیش بحثی در این مورد با چند نفر داشتم که به ظاهر
از اسلام هم متنفر هستنند ولی با سماجت و آیات بی ربطی
معتقد به مخالفت اسلام با نژاد پرستی بودند .
در یکی از کامنتهایم محمد پیامبر مسلمانها را " محمد تازی "
خطاب کرده بودم که بلافاصله یکی از این آقایون به اصطلاح "متنفر از اسلام "
مرا محکوم به نژاد پرستی کرد بی خبر که محمد تازی در قرآن
بیش از 20 آیه به غیر مسلمانها توهین و فحاشی کرده است !
ایا من نژاد پرستم که به یک تازی " تازی " میگویم ؟
محمد یک تازی بیابان گردی بیش نبود و نباید ناراحت بشوید
که او را محمد تازی خطاب بکنیم .
نژاد پرستی در قرآن در زیر ثابت شده قرآن سخنانی است از جانب محمد که برای ترغیب عربها به پذیرش اسلام بیان شده و در بسیاری از آیات آنان را قومی برگزیده خوانده و سایر ملل را تحقیر میکند: محمد در ابتدا و برای اینکه بتواند قوم عرب را به سوی دین خویش که ترکیبی است از ادیان مجاور سرزمین عربستان وآمیزش این ادیان با فرهنگ عرب جلب نماید، اقدام به تحریک اعراب سرزمین خویش برای پذریش اسلام نمود؛ او این ملت را قوم برگزیدهی الله نامید، قومی که از ازدیاد نسل اسماعیل پدید آمدند. محمد خودش را پیامبری میداند که نتیجهی دعای ابراهیم است، دعائی که هنگام بازسازی کعبه در حق امتی که از نسل پسرش اسماعیل بوجود خواهند آمد را خواند. از دید قرآن ابراهیم از الله تقاضا نمود که رسولی را میان همین قوم و برای آنها بفرست تا این رسول شاهدی باشد بر آنها و آنها(اعراب) شاهدی باشند بر جهانیان. محمد این امت را امت برگزیدهی الله خواند. او خطاب به قومش بیان مینماید که یکی از اهداف اصلی حج منافعی است که الله برای همین قوم برگزیده قرار داده است: از دید اسلام زمانیکه ابراهیم از دست زنش ساره فرار و همراه پسرشان اسماعیل به سرزمین عربستان آمد این سرزمین بیآب و علف بود، او از الله تقاضا کرد که ای الله! من ذریهام را در این دره(مکه) ساکن نمودم، اینحا سرزمین بیآب و علفی است، من اینکار را تنها به این قصد انجام دادم تا نماز بخوانند، او از الله درخواست نمود تا قلب مردم جهان را به سوی سرزمین او منقلب گرداند: رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلاَةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ ) ابراهیم/ 37 ) پروردگارا! من برخی از ذریه ام (اسماعیل) را در دره ای برهوت نزد بیت المحرم تو ساکن کرده ام تا نماز بخوانند پس ای پروردگار! قلب مردم را بسوی آنها بگردان و روزی آنها را از ثمرات خویش بده، تا اینکه تو را پرستش کنند آنچه که از این آیه استنباط میگردد این است که منظور ابراهیم از ذریهاش، فرزندان و کسانی است که از نسل پسر او – اسماعیل – بدنیا خواهند آمد، زیرا تنها اسماعیل همراه او بود و پسر دیگراشان اسحاق همراه او نبود . اعراب خود را از نسل اسماعیل میدانند، پس هدف قرآن در بیان این جمله تنها و تنها تحریک اعراب برای پذیرش اسلام بود. منظور محمد القای این موضوع است که اگر در این سرزمین آبی هم وجود دارد بخاطر دعای ابراهیم است. دعائی که تنها در حق اعراب سرزمینش بیان شده است اما محمد رندگونه این دعا را به صورت کاملا زیرکانهای به خود متصل مینماید: رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الحَكِيمُ )بقره/129)پروردگارا! در ميان آنها فرستاده ای از خودشان مبعوث كن، تا آيات تو را بر آنها بخواند، و آنها را كتاب و حكمت بياموزد و پاكيزه كند، زيرا تو توانا و حكيمي او از قول ابراهیم بیان مینماید که از میان فرزندان من فرستادهای از خودشان(عرب) برگزین تا به آنها کتاب و حکمت بیاموزد پس محمد با بیان این جمله از سوی خدایش – الله- بیان مینماید که من برای همین ملت فرستاده شدم و در پایان میگوید: هر کسی که از ملت ابراهیم روی بگرداند و از آنان دنیاله روی ننماید جزء کودنهاست؛ زیرا طبق گفتهی قرآن تمام پیامبران از نسل ابراهیم هستند: وَمَن يَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ (بقره/130) چه كسي جز افراد سفيه و نادان از ملت ابراهيم رويگردان خواهد شد؟ ما او را در اين جهان برگزيديم و او در جهان ديگر از صالحان است پس از دید محمد، ملت واقعی ابراهیم اعرابی هستند که دین برگزیدهی خدای ابراهیم که همان اسلام است را بپذیرند محمد به تعریف و تمجید اعراب ادامه میدهد و آنان را بهترین امت جهان زیرا دین اسلام و سایر ادیان هم از میان همین امت برای جهانیان برانگیخته شده است: كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ)آل عمران/110 ) شما بهترين امتى هستید كه براى مردم پديدار شدهايد (شما)به كار نیکو فرمان مىدهيد و از كار ناپسند بازمىداريد و به الله ايمان داريد و اگر اهل كتاب ايمان آورده بودند، قطعا برايشان بهتر بود برخى از آنان مؤمنند و بيشترشان نافرمانند همانگونه که مشاهده میگردد، محمد با حالتی کاملا متکبرانه به تحقیر سایر ملل میپردازد، او ملت عرب را قوم برگزیده معرفی مینماید از دید اسلام، دو دین یهود و مسیح هم ادیان ابراهیمی هستند که پیروانشان با آمدن اسلام میبایست دین خود را کناز بگذارند و مسلمان شوند؛ برای خیر امت(بهترین) بودن همزمان باید هم از فرزندان ابراهیم بود و هم مسلمان وی به اعراب زمان خودش بیان مینماید که من امتیاز دیگری را برای شما در نظر گرفتم، امتیاز بهرهمندی از منافع حج؛ این منافع برای شما تا برپائی روز قیامت ادامه خواهد داشت، البته در آن زمان منظور محمد از منافع حج، منافع حاصل از قربانی کردن بود: ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ (حج/32 ) اينگونه است (مناسك حج) و هر كس شعائر الهي را بزرگ دارد اين كار نشانه تقواي دلهاست لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ (حج/33 ) در حيوانات قرباني منافعي براي شما تا زمان معين ( روز قیامت)است، سپس محل آن خانه كعبه آن خانه قديمي و گرامي است (اگر قرباني براي عمره مفرده باشد در سرزمين مكه و اگر براي حج باشد در مني نزديكي مكه محل ذبح آن خواهد بود) وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ (حج/ 34 )براي هر امتي قربانگاهي قرار داديم تا نام الله را (به هنگام قرباني) بر دامهائی كه به آنها روزي دادهايم، ببرند؛ و خداي شما خدای یگانه ای است در برابر فرمان او تسليم شويد و بشارت ده متواضعان و تسليم شوندگان ر قرآن در این آیه به صراحت از مناسک حج بعنوان مناسک همین قوم یاد مینماید: رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَآ إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (بقره/128) پروردگارا ما(خود و خانواده اش) را مسلمان, از ذریه ی ما امت مسلمانی برای خویش قرار بده , مناسک ما را برای ما بنمایان و ما را بسوی خود بگردان همچنین در اینجا از نژاد عرب بعنوان قومی که مورد پسند و گزینش الله قرار گرفتهآند یاد میکند: وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ (حج/78) در راه الله جهاد (تلاش) كنيد و حق جهادش را ادا نمائيد او شما را برگزيد و در دين كار سنگين و شاقي بر شما نگذارد اين همان (آئين) ملت پدر شما ابراهيم است او شما را در كتب پيشين و در اين كتاب آسماني مسلمان ناميد تا پيامبر شاهد و گواه بر شما باشد و شما گواهان بر مردم بنابراين نماز را بر پا داريد و زكاة را بدهيد و به الله تمسك جوئيد كه او مولای شماست چه مولاي خوب و چه يار و ياور
وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللّهُ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ (بقره/142 ) و بدين گونه شما را امتى ميانه قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر بر شما گواه باشد و قبلهاى را كه بر آن بودى مقرر نكرديم جز براى آنكه كسى را كه از پيامبر پيروى مىكند از آن كس كه از عقيده خود برمىگردد بازشناسيم هر چند جز بر كسانى كه الله هدايت[شان] كرده سخت گران بود و الله بر آن نبود كه ايمان شما را ضايع گرداند زيرا الله [نسبت] به مردم دلسوز و مهربان استا یادآوری: در پاسخ به دوستانی که معتقدند آیهی آل عمران/110 خطاب به کل مسلمانان میباشد، باید بگویم که نه چنین نیست و خطاب به فرزندان خودخواندهی ابراهیم است؛ در این آیه از فعل گذشتهی کنتم(بودید) استفاده شده و در ادامه از فعل اُخرجت. همچین خود قرآن این آیه را به بهترین نحو تفسیر مینماید(آیهی 142 سوره بقره :
به زودى مردم كم خرد خواهند گفت چه چيز آنان را از قبلهاى كه بر آن بودند رويگردان كرد بگو مشرق و مغرب از آن خداست هر كه را خواهد به راه راست هدايت مىكند (142)